- بطی شدن
- کند شدن آهسته شدن کند شدن آهسته شدن مقابل سریع گشتن تند شدن
معنی بطی شدن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دور شدن جدا ماندن دور شدن، جدا شدن
بسر رسیدن بپایان رسیدن
بینا شدن، دانا شدن
اسیر شدن گرفتار شدن، زندانی شدن، مزمن شدن تب بحیثیتی که اصلا قطع نشود
به چیزی آویختن
بلاغت
دانستن، آموختن
ساخته شدن
مورد بحث قرار گرفتن موضوع سخن و گفتگو شدن
قسمت شدن تقسیم شدن
فاسد شدن، تباه گشتن، هیچ شدن، ناچیز شدن
شرمنده شدن
گشاده شدن (درو مانند آن) گشود شدن مفتوح گردیدن
رایج شدن رواج یافتن مدشدن
بار گردیدن بصورت بار در آمدن، یا بار بگردن کسی بار گردن کسی شدن، سربار کسی شدن
دلیر و جسور شدن
بزبیاری بور شدن شرمنده شدن
غمگین شدن، اندوهناک شدن
کنایه از شرمنده شدن، خفیف شدن
به چیزی چسبیدن، به چیزی آویختن
کنایه از متحد شدن، هماهنگ شدن
کاری را یاد گرفتن، راهی را شناختن
توانگر شدن بی نیاز شدن
اندوهناک شدن غمگین شدن
مخلوط شدن، بیکدیگر پیچیدن دو تن کشتی گیر مقابل سوار شدن
زورمندشدن نیرو گرفتن توانا شدن زورمند شدن: کار آن مدعیان قوی شده بود و ذخایر بسیار بر قلعه برده
سربرزانو نهادن و پشت خم دادن و مراقبه که کنایه از سر به زانو نهادن و بمراقبه رفتن باشد، خمیده شدن، دو تا شدن
پا ترمش پا ترمیدن